وجود ذخایر غنی نفت و گاز و نقش مهمی که ایندو در سیاست بینالملل بازی کردهاند، همیشه نگاهها را به سوی ایران معطوف کرده است. کشورمان با داشتن چیزی در حدود 17 درصد ذخایر گاز جهان، رتبه دوم را در بین کشورهای صاحب گاز داراست.
همه این عوامل دست به دست هم داده تا سطح توقع مردم سرزمینمان روز به روز بالاتر رفته و همه آنها به نوعی چشم انتظار برکات این طلای بیرنگ و بیبو باشند. از این نکته نیز نباید غافل شد که هنوز حوزههای گاز بسیاری در دل سرزمین ایران وجود دارند که کشف نشدهاند و شاید در آیندهای نه چندان دور با کشف ذخایر مذکور ایران به صدر جدول کشورهای صاحب گاز صعود کند.
با این وجود طی روزهای اخیر در ذهن بسیاری از کارشناسان و حتی مردم عادی این سؤال ایجاد شده که چرا ایران با وجود داشتن منابع سرشار گاز، جایگاه شایستهای در میان کشورهای صادرکننده گاز ندارد؟ بسیار شنیدهایم که گفتهاند ایران باید با صادرات گاز به همسایگانش و حتی اروپا، قدرت منطقهای خود را به رخ رقبا بکشد. باید قبول کنیم که اینگونه جملات در فضای کنونی صنعت گاز ما، اغراقآمیز است.
در روزگاری نهچندان دور هم صحبت از این بود که تولید نفت کشور بایستی به بالای 7میلیون بشکه در روز برسد اما در عمل این رویاها حاصلی به جز شکست نداشتند. بدون شک علت این ناکامیها چیزی جز این نبود که مطالبی را که ماهیت فنی و مهندسی داشتند، کسانی طرح کردند که هیچ اطلاع کارشناسی و تخصصی نداشتند.
در روزهای دیگر صحبتها در قالبی دیگر و با این عنوان که تولید گاز بایستی افزایش یابد و با نرخ ارزان در اختیار مردم قرار گیرد، شنیده میشد. غافل از اینکه ایران نمیتواند گاز ارزان قیمت استخراج، تصفیه و در اختیار مردم قرار دهد. از سوی دیگر اگر چه ایران صاحب ذخایر سرشار گازی است، ولیکن این گاز در اعماق زمین بوده و آوردن آن به روی زمین هزینههای سنگینی را میطلبد.
پیرو اینگونه اظهار نظرها، بحث صادرات گاز ایران مطرح شد که 150 میلیون متر مکعب به هند و پاکستان و 150 میلیون متر مکعب هم به کشورهای اتحادیه اروپا؛ یعنی قرار بر این شد که ایران روزانه تا مرز 300 میلیون مترمکعب صادرات گاز داشته باشد.
به راستی آیا وضعیت فعلی گاز ایران جوابگوی تامین این حجم گاز برای صادرات است؟ با نگاهی به تراز منفی گاز کشور جواب این سؤال مشخص خواهد شد. سرمای زمستان یکی دو سال گذشته نشان داد که برای تحقق برنامههای صادراتی گاز کشورمان روزهای دشواری را پیش رو خواهیم داشت. قرار گازی در واقع گویای این است که اگر مازادی در عرضه و تقاضای گاز بهوجود آمد آنگاه امکان صادرات وجود خواهد داشت. متأسفانه کشورمان با 100 سال تجربه نفت و صادرات نفت هنوز تراز ندارد.
بالاخره پس از حرف وحدیثهای فراوان تراز گاز کشور اعلام شد اما کارشناسان مدعی بودند که این تراز صحیح نیست چرا که براساس مدیریت و محدودیت تقاضاست و عرضه را بهشدت توسعه میدهد. توسعه عرضه بهگونهای بود که طبق محاسبات نشان میداد تا 8 سال باید 26 فاز علاوه بر فازهای موجود پارسجنوبی به بهرهبرداری میرسید. این معلوم شد هیچ برنامهریزیای هم برای این مسئله نشده بود.
نباید فراموش کنیم که بخشی از سند چشمانداز بیست ساله کشور، توسعه صنعت گاز است و با رشد حجم گاز تولیدی کشور، شرایط برای افزایش قدرت منطقهای ایران فراهم خواهد شد. بهره برداری از فرصتهایی که در حوزه پارسجنوبی در اختیار کشور عزیزمان قرار گرفته و تامین منابع و دعوت سرمایههای داخلی و خارجی در جهت توسعه و رشد این صنعت، ما را به سر منزل مقصود خواهد رساند. باید خود را آماده بحرانهای قرن 21 کنیم.